به گزارش خبرنگار تئاتر سینما پرس، این روزها وارد تالار وحدت که می شوی عده ای دور یک میز، گرد یک دیگر آمده و در مورد آثار «پری صابری» به گفت و گو می پردازند. من نیز به جمع آنها می پیوندم و در گفت و گو یشان شرکت می کنم، همه آنها متفق القولند که صابری کارگردانی موفق است و انتظار داشتند که نمایش «مرغ باران» نیز همچون دیگر آثارش موجب رضایتشان شود. پس از 30 دقیقه تأخیر بالاخره وارد سالن اصلی تالار وحدت شدیم، نمایش با پخش تصویر ویدئو آرت و پخش صدای موسیقی آغاز شد، سپس محمد احدی که ایفاگر نقش نقال در این نمایش است وارد صحنه شد و با گفتن «امروز نخستین روز فروردین ماه است و جمشید با فر و شکوه بسیار بر تخت نشسته ...»، تماشاگران را به دیدن نمایش دعوت کرد.
داستان «مرغ باران» در مورد پادشاهی «جمشید» است، «جمشید» فرزند گرانمایه طهمورث پس از پدر تاج بر سر نهاده و فرّ شاهی در او پدیدار می گردد، دوران پادشاهی او دورانی طلایی برای سرزمین ایران بود اما خودبینی، این پادشاه یزدان شناس را به ایزد، ناسپاس کرد. «جمشید» خود را جهان آفرین خواند پس فرّ ایزدی از او دور شد و «ضحاک» تاج و تخت را از وی گرفت و با ظلم بر مردم حکومت کرد، «کاوه آهنگر» و «آفریدون» در مقابل ضحاک ایستاده و او را در کوه دماوند به بند کشیدند.جشن نوروز، داستان ماردوش شدن ضحاک توسط اهریمن، بر تخت نشستن جمشید و همچنین ضحاک، نمایش درد و رنج مردم از ظلم های ضحاک، قیام کاوه آهنگر از جمله روایت های این نمایش هستند.
از نکات قابل توجه در این نمایش هماهنگی فوق العلاده موسیقی و حرکت د رراستای بیان داستان است، موسیقی در «مرغ باران» فضای کلی اثر را می سازد و در واقع جزء جدایی ناپذیر نمایش محسوب می شود، آهنگسازی این اثر توسط ارسلان کامکار صورت گرفته است، بخشی از صحنه نمایش به گروه موسیقی اختصاص یافته است که به صورت زنده نقش آفرینان و بازیگران را در اجرای بهتر همراه می کنند.
حرکت بخش دیگری است که به شکلی انسجام یافته در نمایش رخ می دهد، طراحی این حرکات بر عهده «نادر رجب پور» بوده است، در این نمایش هنرمندانی چون امیر یل ارجمند، پژمان کاشفی، انوش معظمی، علیرضا ناصحی، شهرام نجاتی، الهام دهقانی، هانا کامکار، محمد احمدی و... به ایفای نقش می پردازند.
«مرغ باران» نمایشی در بیان ستیز ابدی نور و تاریکی است، نور و اهریمن دو کاراکتری هستند که در تمام بخش های نمایش حضور دارند و در جایی از آن با یکدیگر نبرد می کنند که این نبرد به شکلی نمادین و به صورت حرکت و همراهی موسیقی رخ می دهد. نور پس از پیروزی بر اهریمن می گوید : «نورم، آفتابم، مرغ بارانم، دخت ایرانم، دشمن ظلمت...» .
«پری صابری» کارگردان خوش ذوقی است که در کارنامه هنری وی آثاری چون «رستم و سهراب»، «رستم و اسفندیار»، «یوسف و زلیخا»، «شمس پرنده» و... دیده می شود، صابری در نمایش «مرغ باران» ضمن روایت داستانی از شاهنامه فردوسی و بهره گیری از اشعار فردوسی در نمایش از آثار شاعران دیگری چون خیام، حافظ، نیما یوشیج، سهراب سپهری، مهدی خوان ثالث و... نیز استفاده کرده است، تمامی این اشعار همراه با موسیقی زنده توسط بازیگران و نقش آفرینان نمایش خوانده می شود. شعر زیر از جمله اشعاری است که در این نمایش خوانده شد:
آن قصر که جمشید در او جام گرفت آهو بچه کردو روبه آرام گرفت
بهرام که گور می گرفتی همه عمر دیدی که چگونه گور بهرام گرفت
به هر روی اشعاری که صابری در این نمایش از آنها بهره مند گشته است در راستای انتقال مفهوم کلی نمایش بوده و در حقیقت نمی توان شعر شاعران ایرانی را از یکدیگر جدا دانست زیرا همه آنها در ستایش خوبی و ردّ شر و تاریکی سروده شده اند.
گفتنی است پایان این نمایش مزین به حرکاتی از نقش آفرینان نمایش شده است، این نقش آفرینان با پوشیدن لباس های سیاه و سفید یادآور جدال خیر و شر هستند، همچنین شعری از «خیام» که زینت بخش ابتدا و انتهای نمایش بود توسط بازیگران خوانده شد.
ما لعبتاکانیم و فلک لعبت باز از روی حقیقتیم نه از روی مجاز
یک چند در این بساط بازی کردیم رفتیم به صندوق عدم یک یک باز
پس از پایان نمایش بازیگران به همراه پری صابری و جهانگیر کوثری برای ادای احترام به روی صحنه آمدند که با تشویق خوب تماشاگران نیز روبه رو شدند. لبخند های نشسته بر چهره تماشاگران نشان از رضایتشان داشت.
انتهای پیام/ش.ع/ن.ف
ارسال نظر